دلمردگی

پرسش: 
مدتى است دچار كسالت و دلمردگى شده‏ام. انگيزه براى انجام هيچ كارى را ندارم، آرامش روحى ندارم ؛ هميشه نگرانم ؛ براى رهايى از اين حالت و براى رسيدن به آرامش روحى و كاستن افسردگى و سردرگمى چه بايد كرد؟

همه ما گاهى غمگينى، دلمردگى و كسالت روحى را در زندگى تجربه مى‏كنيم و شايد يكى از رموز نهفته در نظام آفرينش، براى بهره‏مندى و لذّت بردن بيشتر از لحظات زندگى، همين تجربه‏هاى ناخوشايند و كسالت‏هاى روحى باشد.
همان طور كه بيمارى يك امرى ناخوشايند براى تمام انسان‏هاست امّا براى پى‏بردن به ارزش سلامتى و استفاده لذتبخش از تندرستى و قدردانى و سپاسگزارى از آفريننده همه زيبايى‏ها، تذكر بسيار مهمى است به انسان به عبارت ديگر براى پى‏بردن به ارزش هر نعمتى، ابتلا به فقدان آن، بهترين هشدار دهنده و مناسب‏ترين وسيله براى بيدارى انسان و استفاده بهينه از نعمت‏هاى الهى است. بنابراين بيمارى و كسالت نيز يك نعمت است و اگر نگاه ما به زندگى و حوادث آن اين‏گونه باشد، به طور كلى همه چيز عوض خواهد شد و همه فشارهاى روحى و افسردگى‏ها تبديل به نشاط و شادابى مى‏شود.
مشكل اساسى و محور همه پريشانى‏هايى كه بر زندگى شما سايه‏افكنده و همه چيز را تيره و تار و سياه مى‏بينيد، نگرش منفى به زندگى، محيط اطراف و مهمتر از همه نسبت به «خود» است. شما همواره روح و روان خود را آماج تيرهاى سهمگين تفكرات منفى و زير بمباران منفى‏نگرى‏هاى خود قرار داده‏ايد و طبيعى است كه نتيجه اين بمباران، چيزى جز تخريب روحيه و از دست دادن نشاط و ابتلا به افسردگى و پريشانى نيست. پرسش اين است كه چرا خود را بدون دليل متهم مى‏كنيد؟! چرا دنيا و زندگى در آن را براى خود، زندان تصور مى‏كنيد؟! چرا خود را سردرگم و گرفتار در پيچ و خم‏هاى زندگى مى‏كنيد؟! چرا خود را در بن‏بست تفكرات منفى قرار داده، آيه يأس مى‏خوانيد؟!
همه اين سردرگمى‏ها، بن‏بست‏ها، نااميدى‏ها، خستگى‏هاى روحى و بالاخره افسردگى‏ها، ناشى از همين منفى‏بافى‏هايى است كه شايد از دوران نوجوانى، به صورت ناخودآگاه به دام آن گرفتار شده‏ايد!
به هر حال براى رفع مشكل شما، راه كارهايى ارائه مى‏شود كه اميدواريم ضمن به كارگيرى آنها، به صورت جدى شاهد سلامتى و بهبود وضعيت وقتى شما باشيم:
1. اجتناب از تنهايى؛ بكوشيد به جز مواقعى كه ضرورت دارد، در تنهايى قرار نگيريد.
2. با افكار منفى خود مقابله كنيد؛ يعنى، هر وقت اين افكار به شما هجوم آورد. به هر صورت ممكن خود را از چنبره آن نجات دهيد؛ براى مثال خود را به كارى مانند مطالعه يا هر كار ديگرى كه امكان انجام آن براى شما هست، مشغول كنيد و نگذاريد ذهن شما جولانگاه افكار منفى باشد.
3. به جنبه‏هاى مثبت خود فكر كنيد و بكوشيد آنها را در يك برگه‏اى به صورت فهرست، ليست كنيد.
4. به جاى اينكه به كمبودها، عيب‏ها و ناكامى‏هاى خود بينديشيد؛ به موفقيت‏ها و آن امكاناتى كه در زندگى از آن بهرمند بوده و هستيد فكر كنيد. به عبارت ديگر امكانات و شرايط زندگى ما مانند يك ليوانى است كه بخشى از آن پُر است و بخشى خالى؛ به آن بخش پُر فكر كنيد و از آن بهره ببريد و غصه آن نيمه خالى را نخوريد. فرصت‏هاى زندگى را مغتنم بشمريد و از آنچه در آينده پيش خواهد آمد، نگران نباشيد.
5. با افراد شاداب، فعال، اجتماعى، و متدين و در عين حال مثبت‏نگر معاشرت كنيد و از افرادى كه هميشه وقتى با آنها مواجه مى‏شويد از زندگى شكايت مى‏كنند، دورى گزينيد.
6. ورزش را جزء ضرورى‏ترين فعاليت‏هاى خود قرار داده هر روز حداقل نيم تا يك ساعت ورزش كنيد.
7. هر چه مى‏توانيد قرآن بخوانيد و از دعاهاى اهل‏بيت(ع) بهره بگيريد: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ»(مزمل (73)، آيه 20. ( البته قرآن را با تأنى و توجه به معنا تلاوت كنيد.
8. از بيكارى و بى‏برنامگى بپرهيزيد و همه اوقات خود را به صورت منطقى پر كنيد.
9. براى برنامه‏ريزى اوقات شبانه‏روزى، حتماً با مشاور گفت و گو كنيد يا از دوستان موفق خود كمك بگيريد.
10. به تغذيه خود - به خصوص صبحانه - اهميت بدهيد و هيچ‏گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصيل يا مطالعه نشويد.
11. هر وقت احساس دلتنگى مى‏كنيد، حدود ده دقيقه دوش آب ولرم بگيريد و در صورت امكان شنا كنيد.
12. به مسائل معنوى - به ويژه نماز اول وقت - اهميت فوق‏العاده بدهيد.
13. با توسل به اهل‏بيت(ع) از آنها بخواهيد كه شما را كمك كنند و همواره اميدوار به لطف و رحمت خدا باشيد.
نویسنده: ابوالقاسم بشیری