ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺁﺗﺶ ﻧﺸﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺗﻮﯼ ﺍﻧﺒﺎﺭﯼ ﺧﻮﻧﻪ
ﯼ ﻣﺎ ﯾﻪ ﻣﺎﺭ ﻫﺴﺖ.
ﻣﻦ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ
ﻫﯿﭽﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺪﺑﺨﺘﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻮ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﮐﺮﺩﻥ
ﻭﺳﺎﯾﻠﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻫﯿﭽﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ ….
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ ﻣﺎﺭ ﺩﯾﺪﯼ ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺟﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻧﺒﺎﺭﯼ ﺭﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﻢ
ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ!.

.

.

.

.

سوسک نر به سوسک ماده گفت:

سوسک دخترم میشی؟؟؟؟

سوسک ماده گفت بیا سوسک معمولی بمونیم…

.

.

.

.

.

دختره تلفن دوست پسرشو زنگ میخوره برمیداره جواب میده شما ؟؟

یه زن اونور خط میپرسه :شما؟

دختره میگه :من خواهرشم… شما؟؟؟

زن میگه :من همین الان فهمیدم مادرتم !!

 

.

.

.

.

.

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﯽ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ

ﯾﺎﺑﯽ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ….!!

.

.

.

.

.

.

به بابام می گم: تیغ اصلاح داری؟

می گه: نه، برو بیرون بخر، نون هم بخر

یه سر برو تا اون داروخانه شبانه روزیه یه قرص معده هم بگیر

میوه هم بگیر که عصر مهمون داریم !!!

الان احساس می کنم ته ریش خیلی بهم میاد!

نظر شما چیه ؟؟

.

.

.

.

.

.

دغدغه های غضنفر

۱- وقتی برق میره کجامیره؟

۲٫ چراتخم مرغ فحش نیست ولی تخم سگ فحشه؟

۳٫ استامینوفن از کجا میدونه ما کجامون درد میکنه؟

۴٫ وقتی میگن بگیر بخواب, ما چی رو باید بگیریم؟

۵٫ وقتی میگن به افتخارش دست بزنید, دقیقا به کجاش باید دست بزنیم؟

۶٫ چرا از جمعه تا شنبه اینقدر کم طول میکشه ولی از شنبه تا جمعه اینقدر طول میکشه؟

۷٫ این که میگن بین خودمون باشه دقیقاکجامون باید باشه؟
۸٫ پس کی این حقوق بشر رو میریزن به حسابمون؟

۱۰٫ آیا میشه رو میز نهارخوری شام هم خورد؟

۱۱٫ پشم شیشه دقیقا کجای شیشه در میاد؟

۱۲٫ چرا جعبه پیتزا مربعه, خودش گرده, موقع خوردن مثلثه!؟

۱۳٫ آیا برای آزمایش الهی باید ناشتا بود؟

۱۴٫آیا برای گرفتن شناسنامه المثنی, اصل شناسنامه هم لازمه؟

.

.

.

.

.

.
اگه با یکی‌ فیلم می بینید ،

وقتی‌ یه جای فیلم نفهمیدید چی‌ گفت از بغل دستیتون نپرسید

چون نمیدونم چه حکمتیه که اونم هیچوقت نمیفهمه اونجای فیلم چی‌ گفته شده

.

.

.

.

.

.

یعنـی نشـد ما از یکـی بپـرسیـم چنـد سالتـه نگـه چنـد میـخــوره ؟

 

واسه شما هم اینجوریه ؟!

.

.

.

.

.

بچه که بودم فکر میکردم زمان قدیم همه جا سیاه سفید بوده

شما هم اینجوری بودید؟!

.

.
.
.
.
من هنوزم در عجبم که قارچ خور چطوری با سرش آجرو میشکوند،
ولی وقتی به لاک پشت میخورد میمرد ؟!

 

.

.

.

.

.

یه عده هستن همیشه منتظرن یکى مریض بشه بهش بگن تقصیر خودته !

اینارو باید بندازی توی گونی از سقف آویزون کنی با چوب بیسبال بزنیشون

 

.

.

.

.

.

صداى تلویزیون براى هیچ پدرى استاندارد خاصى نداره ،
هرچقدر هست باید یه خرده کمتر باشه

 

.

.

.

.

.

تمام مکالمات من و بابام در طی سال:

بیا ببین این گوشی من چشه؟

بزن اخبار بیست و سی

بزن ۳

چراغا رو خاموش کن

خونه سرد شد کولرو خاموش کن

چشات در نیومد پای کامپیوتر؟

.

.

.

.

.

.

امروز استاد ریاضی گفت :

دو خط موازی هیچ گاه به هم نمی رسند

مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند

بلند شدم و گفتم :

من خود را شکستم

پس چرا به هم نرسیدیم ؟

گفت :

گ*ه نخور توله سگ … همین مسخره بازیاتو در میاری الان ۴ ترمه داری ریاضی برمیداری

 

دیگه هیچی نگفتم ، نشستم بقیه جزوه رو نوشتم

 

.

.

.

.

.

اگه دست‌خط دوست‌دخترتون خوبه و امسال قراره بره دانشگاه، دیگه از فکرش بیاین بیرون.

جزوه‌بگیرهای ِ خوش‌تیپ‌تر و بهترتر از شما خیلی زیاده اونجا

.

.

.

.

.

.

کنارم هستی و امادلم تنگ میشه هرلحظه

.

شاعر اشاره ی ریزی به این موضوع کرده که:
بودو نبودت به کل فرقی نمیکنه

.

.

.

.

.

.

یه سوالی هست مدت هاست ذهن ِ منو مشغول کرده ..

من میخوام ببینم اونی که داشت زبان فارسی رو اختراع میکرد

اون روز اول …

چی شد که تصمیم گرفت قورباغه ق اولش«ق» باشه غ دومش«غ» ؟

.

.

.

.

.

.

رفته بودم کوه داشتم قدم زنان میرفتم که دیدم یه دختر آماده شده که خودشو پرت کنه پایین.

سریع به سمتش دویدم گفتم صببر کن!!!

دختره بهت زده بهم نگاه کرد.تو چشاش یه غم بخصوصی بود…

بهش گفتم:میدونم دنیا مروت سرش نمیشه.

میدونم تو ایران به دخترا خیلی ظلم میشه اما خودکوشی راه حل نیست…
دختره گفت:اما….

بش مهلت ندادم گفتم:خودکوشی کار آدمای ضعیفه…

دختره گفت:اما من….

دیدم انگار با حرف نمیشه قانعش کرد
این بود که با یه حرکت گاز انبری رفتم دستشو کشیدم به سمت خودم و گفتم:

نه تو نباید تسلیم دنیا بشی!!!

دختره گفت:اووی حیووون یابو کی خواستخودکوشی کنه.

داریم تمرین میکنیم فردا مسابقه داریم.

رفتم لبه پرتگاه وایسادم دیدم ۶-۵ تا دختر دیگه دارن سنگارو گاز میزنن از خنده…

طرف پارکور کار بود!!

.

.

.

.

.

دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره،

تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو!

.

.

.

.

.

.

الان دوست دخترم بهم زنگ زد و گفت :

میخوام باهات کات کنم و ما به درد هم نمیخوریم و باید از هم جدا شیم !

منم موندم چی کار کنم که نره ، بهش گفتم

” ازت حامله ام “.

.

.

.

.

.

گویند سلطان محمود غزنوی جلوی پلکان قصر ایستاده بود
که یکی از شعرای درباری (عوفی) را دید
و از او خواست که وقتی سلطان پا به پله اول می‌گذارد مصراعی بگوید
که سلطان حکم قتلش را بدهد
و وقتی سلطان پا به پله دوم گذاشت
مصراع دوم را چنان بگوید
که نه تنها اثر مصراع اول را از بین ببرد
بلکه شاعر را شایسته پاداشی گران کند
و همینطور در ادامه …

شاعر قبول کرد و سلطان پا به پله اول گذاشت…

.

سالها بود تو را می کردم
همه شب تا به سحرگاه دعا
یاد داری که به من می دادی
درس آزادگی و مهر و وفا
.
همه کردند چرا ما نکنیم
وصف روی گل زیبای تو را

تا ته دسته فرو خواهم کرد
خنجر خود به گلوگاه نگاه

تو اگر خم نشوی تو نرود
قد رعنای تو از این درگاه

 
مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پیش
به یتیمان زر و مال و به فقیران بز و میش
 
یاد داری که تو را شب به سحر می‌کردم
صد دعا از دل مجروح پریشان احوال
وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست
کاکل مشک فشان با وزش باد شمال
عوفی خسته اگر بر تو نهد منع مکن
نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال

(عوفی اصفهانی)