تو باشی

زهر مار هم می چسبد ،

امسال هم که سال مار است !


* * *


در این آشفته بازار

هر چقدر هم که گران باشد باز هم میخرم

نازت را میگویم !!


* * *


" تـــو "

دو حرف بیشتر نیســـت ،

کلمه ی کـــوتاهی کـه برای گفتنش ..

جانم به لب رسید و ناتمام ماند ..

* * *

یادمان باشد در املای زندگی،
همیشه برای محبّت تشدید بگذاریم؛
تا از دوستیمون حتی نیم نمره هم کم نشود ...


* * *

این روزهـــا دوباره افکارم به سوی تــــو پر می کشد
سنگش نزن تحمل کـــــن . . . !


* * *

عازم یک سفـــرم
سفری دور به جایی نزدیــــک
سفری از خود من به خـــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســت
و امیـدم به خداوندی اوســـت…


* * *

بــــــاور نمی کنم
اینگونه عاشقـانه
در مـن ، حبس شده باشی!!
بگو با چه جادوئی
مرا اینگونه نا عادلانه وقف خودت کردی؟


* * *

وقتی دستان تو

در دستان من باشد

دست را می بــــازم

حتی اگر تـمـام حـکـم هـای دل

در دسـت من باشد . . .


* * *

" چشم هایم را میبندم "
کور بودن را
به دیدنِ جایِ خالیت
ترجیـح میدهم


* * *

گزارش سازمان هواشناسی هرچه میخواهد باشد..

بدون تـــــــو...

هوا پس است...


* * *

    اینجــا صـدای پـا زیــاد می شنــوم...!
    امــا هیچکــدام تــو نیستــی ...!
    دلــــــم ؛
    خـوش کرده خــودش را بــه ایـن فکــر ؛
    که شایــد ؛
    پابرهنه بیایی ...


* * *


ضبط میکنــم تمــام حــرف هــایــت را

نــَ بــرای روزهای بی تـو بـودن

صدایتـــ انقدر ارامــم میکـند کــِ یـادم میـرود بایـد نفس بکشــم !!!


* * *

می‌دانی ؟

تنها دلیل این‌همه دیوانگی‌هایم

این‌ست که نمی‌خواهم

مدیون و گناهکار

روزی کشیده شوم

به دادگاه آرزوهایم‌!


* * *



تنها ” که باشی ؛

نه دلت دستمالی میشود

و نه خیالت انحصاری . . .

* * *


دلم میخواهد عاشق باشد

عقلم میخواهد عاقل باشد

این میگوید زود باش

آن میگوید دور باش

احساسم این روزها دوشیفت کار میکند

و حقوقش را از من میگیرد . . .


* * *


دلت آبی تر از دریا رفیقم

به کامت شادی دنیا رفیقم

الهی دائما چون گل بخندی

شب و روزت خوش و زیبا رفیقم . . .


* * *

رفتــم گفتـم از “خـــــیرش” مـی گــذرم

شنیـدم کـه زیــر لب گُفـت از “شــــــرش” خــلاص شـدم . . .


* * *



آرزویم این است :

“آرزویت” ساکن کوچه ی بن بست نباشد هرگز . . .


* * *


میگویند عشق خدا به همه یکسان است

ولی من میگویم مرا بیشتر از همه دوست دارد

وگرنه به همه یکی مثل تو میداد . . .

* * *



میگویند شکستنی رفع بلاست

ای دل تحمل کن شاید حکمتیست  . . .


* * *



از تنهایی هایم یاد گرفتم

جلوی تنها پسری که زانو می زنم، پسرم باشد.

آن هم برای بستن بند کفش هایش