با کویرم آشنا کردی ندانستی کیم

در دل ما شر بپا کردی ندانستی کیم

 

با قطار عشق تا غربت سفر کردی دلا

تا توانستی جفا کردی ندانستی کیم

 

سور عشقی دادی و با دل صمیمی تر شدی

آخرش هم رو به ما کردی ندانستی کیم

 

صحبت ما گشت و از ما هم کمی گفتی ولی

در دلم نقش وفا کردی ندانستی کیم

 

با همه گفتی و خندیدی شدم دلخوش ولی

چپ نگاهی را به ما کردی ندانستی کیم

 

هر چه دارم من ز خاک پاک زیر پای توست

خاک را هم بی وفا کردی ندانستی کیم

 

من گدای مدخل قلب تو بودم نازنین

تحفه ای در دست ما کردی ندانستی کی