کاش هرگز در محبت شک نبود *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* آسمون وقف نگاهت گل من *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* آخرين تکه قلبم را به پروانه ای دادم که رنگ پرهايش سوی ديدن را از من گرفت ، به او دادم چون از تمامی چيزهای دور و برم پاکتر بود ، حتی آبی تر از حوض آبی كلبه ی تنهايی ام ... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* کاش غرورم را که در پستوی سادگی ام پنهان بود می يافتی، اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* توی زندگیت هرگز اخم نکن چون ممکنه یه نفر فقط به لبخند تو زنده باشه... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* تا روزی كه رفتی می پنداشتم عشق همه اش شيرينی است! اما آن روز چشمانت به من آموخت كه با آخرين نگاه است كه اولين رنج آغاز می شود... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* تو را برای وفای تو دوست می دارم، و گرنه دلبر پيمانه شكن که فراوان است... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* اگر بوی گلی را دوست نداری لااقل شاخه هايش را نشكن ... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* برای شکستن من یه اخم کافیه... نیازی به فریادت نیست، واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه... نیازی به قهر نیست، برای مردنم حرف رفتنت کافیه... نیازی به انجامش نیست... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* یادت هست گفتم دوستت دارم و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن!؟ *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* یادمه که همیشه بهم میگفتی برو من پشتتم... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* و کسی می گوید سر خود بالا کن ، به بلندا بنگر. به بلندای عظیم به افق های پر از نور امید و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت خانه ی دوست کجاست... خانه دوست در آن عرش خداست ، خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست و فقط دوست ، خداست... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام... تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام... *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* هرگاه شادم یاد تو غمگینم می کند. هرگاه غمگینم یاد تو شادم می کند. پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو می کند. *.*.*.*.*.**.*.*.*.*.* نيمكت كهنه باغ
تک سوار مهربانی تک نبود
کاش بر لوحی که بر جان دل است
واله تلخ خیانت هک نبود
مانده ام چشم به راهت گل من
هر کجا هستی و باشی گویم
که خدا پشت و پناهت گل من
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من؟
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من!
رفتم و بزرگ شدم... حالا اما ديگر يادم رفته است دوست داشتن !
ولی هیچوقت فکر اون خنجری که پشتت قایم کرده بودی رو نمیکردم!
خاطرات دورش را
در اولين بارش زمستانی
از ذهن پاک كرده است
خاطره شعرهايی را كه هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهايی را كه هرگز نخوانده بودی