میگن لبخند به مرگ ربطی نداره ، ولی تو بخند تا من برات بمیرم .
 

حتما برات پیش اومده وقتی داری به آسمون نگاه می کنی یکی ازت بپرسه دوست داری کدوم ستاره ستاره ی تو باشه ؟ اکثر آدما میگن اون پر نورترین ستاره ، ولی یادت باشه اونی که از همه پر نورتره علاوه بر تو ، تو چشم خیلی های دیگه هم هست .
 

راز تمامی نیایش ها و پرستش ها در سرازیر شدن اشک هاست ، اشک ها مقدس اند ، خداوند دل آنهایی را که دوست دارد ، با اشک های عشق پر می کند .
 

اگه یه روزی فرشته ها بخوان تورو زودتر ببرن به اونا میگم که از قدیم ماهی رو با تنگش میبرن .
 

تو همه راز جهان ریخته در چشم در سیاهت ، من همه محو تماشای نگاهت . (فریدون مشیری)
 

یادم آید : تو به من گفتی : از این عشق حذر کن ! با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم ! سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم ! (فریدون مشیری)
 

بر نگه سرد من به گرمی خورشید ، می نگرد هر زمان دو چشم سیاهت ، تشنه ی این چشمه ام ، چه سود خدا را ، شبنم جان مرا نه تاب نگاهت . (فریدون مشیری)
 

پای امید دلم اگر چه شکسته است ، دست تمنای جان همیشه دراز است ، تا نفسی می کشم ز سینه ی پر درد ، چشم خدا بین من ، به روی تو باز است . (فریدون مشیری)
 

ای عشق ، شکسته ایم ، مشکن ما را ، اینگونه به خاک ره میفکن ما را ، ما در تو به چشم دوستی می بینیم ، ای دوست مبین به چشم دشمن ما را . (فریدون مشیری)
 

سر از دریا برون آورد خورشید ، چو گل بر سینه دریا ، درخشید ، شراری داشت ، بر شعر من آویخت ، فروغی داشت ، بر روی تو بخشید ! (فریدون مشیری)