یادها رفتند و ما هم می رویم ، از یادها پر کاهی کی بماند در خیال بادها .
 

چشمانت را به خاطر کسی که مفهوم نگاهت را نمی داند گریان مکن .
 

یوسف مصر اگر مشتریش دید و خرید ، دیده نادیده خریدار توام .
 

این بار می خواهم هفت سین عید را با یاد تو بچینم ، سبزه را با یاد روی سبزه ات ، سمنو به یاد شیرینی لبخندت ، سایه دانه به رنگ چشم هایت ، سرکه با یاد ترشی مهربانیت ، سیب با یاد تردیه گونه هایت ، سکه با یاد درخشش قلبت ، سیر با یاد تندی کلامت ، با همه خوبی ها و بدی هایت دوستت دارم .
 

یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو ، یک روز نگشت خاطرم شاد از تو ، دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من ، یک جان و هزار گونه فریاد از تو .
 

حافظ ز چشمان قشنگ تو غزل ساخت ، هر کس که تو را دید به چشمان تو دل باخت ، نقاش غزل تا که به چشمان تو پرداخت ، دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت .
 

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی ، ندا آمد که واثق شو به الطاف خداوندی ، دعای صبح واه شب کلید گنج مقصود است ، بدین راه و روش می رود که با دلدار پیوندی .
 

ای عادت چشم های سرگردانم ، بگو از من و عشق من مگر بد دیدی ؟


یک خار همیشه مواظب گلشه ، اگه به گلش دست بزنی خونتو می ریزه ، همیشه خارتم .
 

بزرگ باش و عاشق ، زیر عشق می داند آیین بزرگ کردنت را .