می روی سفر ! برو، ولی/ زود برنگرد

 / مثل آن پرنده باش

 / آن پرنده ای كه رو به نور كرد

/ می روی، ولی به ما بگو

 / راه این سفر چه جوری است؟

 / از دم حیاط خانه ات

/ تا حیاط خلوت خدا

 / چند سال نوری است؟

/ راستی چرا مسیر این سفر

 / روی نقشه نیست؟

/ شاید اسم این سفر که می روی

/ زندگی ست!
***
جز دلت که لازم است
هیچ چیز با خودت نمی بری
نبر ولی
از سفر که آمدی
راه با خودت بیار
راه های دور و سخت
***
خسته ایم از این همه
جاده های امن و راه های تخت
***
می روی سفر برو، ولی
زود بر نگرد
مثل آن پرنده باش
آن پرنده ای که عاقبت
قله سپید صبح را
فتح کرد.
عرفان نظرآهاری